سه شنبه ۲۰ خرداد ۰۴

انتشارات زبان علم ، بجنورد

حامی کتاب و کتابخوانی

دریای بی ساحل ، هدیه ای برای زنان ایران زمین

۱ بازديد

 

انتشارات زبان علم 

حامی کتاب و کتابخوانی 

بجنورد 

خراسان شمالی

هوش مصنوعی برای کودکان هوشمند

۱ بازديد

 

 

انتشارات زبان علم 

حامی کتاب و کتابخوانی 

بجنورد 

خراسان شمالی

کتاب «ایمنی و بهداشت در مدارس روستایی و عشایری» توسط نویسندگان بجنوردی منتشر شد

۳ بازديد
کتاب «ایمنی و بهداشت در مدارس روستایی و عشایری» توسط نویسندگان بجنوردی منتشر شد
 

خراسان شمالی- کتاب «ایمنی و بهداشت در مدارس روستایی و عشایری» در بهار ۱۴۰۴ از سوی انتشارات زبان علم منتشر شد. این اثر حاصل تلاش مشترک چهار پژوهشگر است که با هدف ارتقای سطح آگاهی درباره سلامت دانش‌آموزان در مناطق کمتر برخوردار کشور به نگارش درآمده است.

ابراهیم امیری سرپرست تیم نویسندگان این کتاب در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در بجنورد بیان کرد: ایده این کتاب از مشاهده‌های میدانی و تجربیات تدریس در دانشگاه شکل گرفت و ما در مواجهه با معلمان و دانشجومعلمان شاغل در مناطق محروم، با حجم بالایی از مسائل بهداشتی و ایمنی در مدارس مواجه بودیم؛ اما متأسفانه محتوای آموزشی موجود پاسخگوی این نیازها نبود.

وی افزود: مدارس روستایی و عشایری به دلیل شرایط خاص اقلیمی، جغرافیایی و دسترسی محدود به خدمات بهداشتی، نیازمند توجه ویژه و راهکارهای بومی هستند و این خلأ باعث شد به فکر تولید اثری کاربردی باشیم.

امیری با اشاره به رویکرد انتخاب و چینش این فصل‌ها گفت: سعی کردیم از کلیات به جزئیات برسیم و به همین ترتیب فصل اول به مفاهیم زیست‌محیطی و بهداشتی می‌پردازد و خواننده را با واژگان و اصطلاحات اصلی آشنا می‌کند. در فصل دوم، ضرورت و اهمیت بهداشت محیط در سکونتگاه‌های روستایی را بررسی کردیم. فصل سوم به موضوع ایمنی و سلامت در مدارس اختصاص دارد، جایی که وارد مصادیق می‌شویم. فصل چهارم بیماری‌های شایع را معرفی می‌کند و در فصل پایانی و پنجم، چشم‌اندازی از اقدامات اصلاحی، راهبردها و نگاه آینده‌محور ارائه شده که هم آموزشی، هم کاربردی و هم عملی است.

امیری با بیان اینکه مخاطبان این کتاب فقط دانشجومعلمان نیستند، ادامه داد: با اینکه مخاطب اولیه کتاب دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان هستند، اما عملاً این کتاب می‌تواند برای معلمان شاغل، مدیران مدارس، کارشناسان بهداشت و حتی برنامه‌ریزان در آموزش‌وپرورش نیز مفید باشد.

کتاب «ایمنی و بهداشت در مدارس روستایی و عشایری» توسط نویسندگان بجنوردی منتشر شد

وی تصریح کرد: زبان کتاب آموزشی و ساده است، اما از نظر علمی نیز معتبر و مستند است و به نظر من، هر کسی که به سلامت دانش‌آموزان در مناطق کم‌برخوردار می‌اندیشد، می‌تواند از آن بهره‌مند شود.

امیری با اشاره به اینکه در بخشی از کتاب، بیماری‌های شایع مدارس روستایی معرفی شده‌اند، افزود: این بخش بر اساس تحلیل گزارش‌های بهداشتی رسمی، پروژه‌های میدانی دانشجومعلمان و مشاهدات شخصی در قالب طرح‌های پژوهشی دانشگاه فرهنگیان تنظیم شد.

وی گفت: بیماری‌هایی مانند گال، شپش، بیماری‌های انگلی، مشکلات تنفسی ناشی از سیستم‌های گرمایشی ناایمن و مسمومیت‌های غذایی، شایع‌ترین‌ها بودند و هدف ما این بود که معلمان با نشانه‌ها، روش پیشگیری و اقدامات اولیه آشنا شوند، چون در بسیاری از مواقع، معلم اولین و شاید تنها مرجع کمک است.

امیری تاکید کرد: فصل آخر چشم‌انداز است که به نوعی نگاهی آینده‌نگر و راهبردی به موضوع است و در این فصل تأکید کردیم که آموزش سلامت باید به بخشی نهادینه از نظام تعلیم و تربیت تبدیل شود نه اینکه صرفاً اقدامی مقطعی یا مناسبتی باشد. از ایجاد شبکه معلمان تسهیل‌گر سلامت گرفته تا طراحی محتوای آموزشی بومی، همه این پیشنهادها برای آن است که مدرسه به فضایی امن، سالم و آگاه تبدیل شود.

وی گفت: تا وقتی سلامت و ایمنی در مدرسه تضمین نشود، هیچ آموزشی مؤثر نخواهد بود و این نکته نگاه ما در تدوین این کتاب بود چرا که آموزش، بدون بهداشت و امنیت به هدف نمی‌رسد؛ به‌ویژه در مناطقی که کودکی با ابتدایی‌ترین حقوق انسانی فاصله دارد.

ایجاد مفاهیم پایه‌ای سلامت در مناطق روستایی

امیری بیان کرد: در این کتاب، مفاهیم پایه‌ای بهداشت محیط، ضرورت سلامت در مناطق روستایی و بیماری‌های شایع در مدارس عشایری بررسی شده و نهایتاً به راهکارهایی برای ارتقای سطح بهداشت در این مدارس پرداخته شده و کتاب در ۱۳۴ صفحه و در قطع وزیری منتشر شده است.

وی تأکید کرد: کتاب حاضر صرفاً یک اثر دانشگاهی نیست، بلکه تلاشی برای ورود به یک گفتمان ملی درباره عدالت آموزشی و بهداشتی است و ما به دنبال آن بودیم که ادبیات کاربردی در این حوزه خلق کنیم؛ چیزی که هم معلم، هم دانشجو معلم، هم مدیر مدرسه و حتی مسئولان محلی بتوانند از آن استفاده کنند.

کتاب «ایمنی و بهداشت در مدارس روستایی و عشایری» در بهار ۱۴۰۴ توسط انتشارات زبان علم منتشر شد و اثری است که در پنج فصل به موضوع مهم سلامت و ایمنی دانش‌آموزان در مناطق محروم می‌پردازد که حاصل تلاش جمعی از پژوهشگران است. این کتاب با همکاری ابراهیم امیری، محمد معتمدی‌راد، محمدامین محمدزاده و مونا هوشمند گردآوری، تنظیم و منتشر شده است.

موفقیت در دستان همه دانش آموزان ایران زمین با کتاب " می توانم"

۳ بازديد

انتشارات زبان علم 

حامی کتاب و کتابخوانی 

بجنورد 

خراسان شمالی

"فقط برای سه روز " یاد و خاطره شهید مرزبان شهید محمد مهدی احمدی گرامی باد

۳ بازديد

انتشارات زبان علم 

حامی کتاب و کتابخوانی 

بجنورد 

خراسان شمالی

جمع بندی زبان انگلیسی پایه 12 برای همه دانش آموزان

۲ بازديد

انتشارات زبان علم 

حامی کتاب و کتابخوانی 

بجنورد 

خراسان شمالی

"در جستجوی معبد درون " به زودی ...

۱ بازديد

 

انتشارات زبان علم 

حامی کتاب و کتابخوانی 

بجنورد 

خراسان شمالی

کتاب‌خوانی لذت‌بخش در باشگاه کتابخوانی کودک خلاق

۲ بازديد
کتاب‌خوانی لذت‌بخش در باشگاه کتابخوانی کودک خلاق

ایبنا از مشهد گزارش می‌دهد؛

کتاب‌خوانی لذت‌بخش در باشگاه کتابخوانی کودک خلاق

خراسان‌رضوی - باشگاه کتاب‌خوانی کودک خلاق، به همت کتابخانه عمومی ثارالله شهرستان مشهد به عنوان اولین باشگاه کتاب‌خوانی کودک کتابخانه‌محور با هدف تبدیل کتاب‌خوانی به یک فرآیند عمیق و لذت‌بخش و نیز تقویت مهارت‌های خلاقانه در حین خواندن در حال فعالیت است.

سرویس استان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): باشگاه کتاب‌خوانی کودک خلاق، به همت کتابخانه عمومی ثارالله شهرستان مشهد و با تسهیلگری ماریه رحیمی به عنوان اولین باشگاه کتاب‌خوانی کودک کتابخانه‌محور، با رویکرد تسهیلگری کتاب کودک و با هدف ترویج خواندن بین کودکان و تبدیل کتاب‌خوانی به یک فرآیند عمیق و لذت‌بخش و نیز تقویت مهارت‌های خلاقانه در حین آن، از دی ماه سال ۱۴۰۳ آغاز به کار کرده است. این باشگاه ویژه کودکان دوره اول دبستان است و هم اکنون به نهمین جلسه آن رسیده است.

ماریه رحیمی تسهیلگر کتاب و کتابخوانی در گفت‌وگو با خبرنگار ایبنا گفت: کودکی دوره تجربه‌ورزی است و هر چه این تجربه‌ها متنوع‌تر و عمیق‌تر باشد، در آینده کودکان و مسیری که در بزرگسالی باید طی‌کنند، موثرتر است و آنها را به انسان‌هایی قوی‌تر و آگاه‌تر تبدیل خواهدکرد.

وی ادامه داد: تجربه کتاب‌خوانی به‌خودی‌خود یکی از تجربیات منحصربه‌فرد و ارزشمندی است که شاید با هیچ تجربه دیگری در کودکی برابری نکند به‌ویژه اگر این تجربه خلاقانه و لذت بخش باشد، می‌تواند کودک را به مهارت‌های لازم برای زندگی مجهز نماید. با همین رویکرد در کارگاه کتاب‌خوانی کودک خلاق، همزمان با بلندخوانی کتاب توسط تسهیلگر جلسه، کودکان به انجام فعالیت‌های مکمل خواندن مانند گفت‌وگو، پرسش و پاسخ، بازی، نقاشی، کاردستی، خاطره‌گویی، نامه‌نگاری و فعالیت‌های گروهی تشویق و ترغیب می‌شوند.

کتاب‌خوانی لذت‌بخش در باشگاه کتابخوانی کودک خلاق

رحیمی افزود: در هنگام بلندخوانی تمرکز کار تسهیلگر بر گفت‌وگو و پرسش و پاسخ با کودکان است و بر مبنای تصاویر و مفاهیم ارائه شده در کتاب، پرسش‌هایی مطرح و کودکان در مورد آن اظهار نظر می‌کنند. این امر باعث می شود که فضای کتاب‌خوانی به یک فضای یادگیرنده تبدیل شود. در این فضا اعضای باشگاه قضاوت نمی‌شوند و مورد ارزیابی قرار نمی‌گیرند، بلکه فکر کردن، سوال‌کردن و جست‌وجو کردن را فرا می‌گیرند.

وی گفت: همچنین با جلب توجه کودکان به تصاویر کتاب‌ها و حتی کوچکترین اجزاء آنها، هوش تصویری و تحلیلی آنها تقویت می‌شود. در این جلسات کودکان صرفاً گوش‌دهنده نیستند، بلکه همگی حضور فعال در بحث دارند و فرصت ابراز عقیده به آنها داده می‌شود. همزمان با کتاب‌خوانی، دوستی‌ها و همزبانی‌ها شکل می‌گیرد. عقاید مخالف بر سر مفاهیم مطرح می‌شود و تحمل و گوش دادن به نظرات مخالف تمرین می‌شود.

تسهیلگر کتاب و کتابخوانی خاطرنشان کرد: در انتهای بلندخوانی که اغلب توسط تسهیلگر و گاهی توسط خود کودکان و انجام می‌گردد، فعالیت‌هایی بر مبنای مفاهیم ارائه شده در هر کتاب طراحی شده و از کودکان خواسته می‌شود که یا به صورت فردی و یا به صورت تیمی آن فعالیت را انجام دهند. در فعالیت‌های فردی، هدف تقویت تمرکز و به خاطرسپاری بهتر مفاهیم کتاب و در فعالیت‌های تیمی، هدف تقویت روحیه کارگروهی، تمرین صبوری، تمرین همکاری و همدلی است.

کتاب‌خوانی لذت‌بخش در باشگاه کتابخوانی کودک خلاق

وی ادامه داد: در بحث انتخاب کتاب برای خواندن در جلسات باشگاه کتاب‌خوانی کودک خلاق، تاکید تسهیلگر بر کتاب‌هایی است که نه صرفاً باعث سرگرمی بلکه دارای مفاهیم ارزشمندی چون دوستی، دشمنی، همدلی، همکاری، غلبه بر ترس‌ها و نگرانی‌ها، خودباروی، قدردانی از داشته‌ها، پذیرش فقدان‌ها و ناکامی‌ها، جنگ‌ها و آشتی‌ها هستند و شامل آموزش مهارت‌های زندگی و قابل استفاده در زندگی روزمره کودکان هستند.

رحیمی در مورد مجموعه کتاب‌هایی که تاکنون در جلسات این باشگاه خوانده و مورد بحث و بررسی قرار گرفته‌اند، نیز توضیح داد: در جلسه اول کتاب «یکی برای همه، همه برای یکی» از بریژیت ونیگر با موضوع: دوستی، مشارکت، دنبال کردن رویاها و پذیرش تفاوت‌ها؛ در جلسه دوم کتاب «نگرانی مثل ابر است» به قلم شونا اینس با موضوع راهکارهای غلبه بر نگرانی در کودکان. در جلسه سوم کتاب «بابا و دایناسور» از جنیفر چولدنکو با موضوع راهکارهای پذیرش و غلبه بر ترس در کودکان. در جلسه چهارم کتاب «خرس یا اردک» از نویسنده و تصویرگر: کتی هادسن با موضوع آموزش خودباوری و دوستی با وجود تفاوت‌ها. در جلسه پنجم کتاب «قلعه درختی» از جسیکا اسکات کرین با موضوع قدردانی از داشته‌های خود و ارزشمند دانستن تلاش های خود توسط کودکان. در جلسه ششم کتاب «سوراخ» از ایوند تورشتر با موضوع پذیرش جاهای خالی و فقدان‌ها در زندگی کودکان و ادامه دادن مسیر روبه‌رو. در جلسه هفتم کتاب «چرا؟» از نویسنده و تصویرگر: نیکلای پوپوف. با موضوع علت جنگ‌ها و صلح‌ها، در جلسه هشتم کتاب «اتوبوسی به نام بهشت» از باب گراهام با موضوع بهانه‌های کوچک برای با هم بودن و همدلی و در جلسه نهم کتاب «شاید سیب باشد» از نویسنده و تصویرگر: شینسوکه یوشی تکه با موضوع پرسشگری در کودکان مورد بررسی قرار گرفت.

"پایتونی شو" جدیدترین سبک آموزش پایتون برای کسانی که به دنبال حرفه ای شدن هستند

۲ بازديد

انتشارات زبان علم 

حامی کتاب و کتابخوانی 

بجنورد 

خراسان شمالی

پایانِ باز باید خواننده را به جست‌وجو تشویق کند

۲ بازديد
پایانِ باز باید خواننده را به جست‌وجو تشویق کند

در گفت‌وگوی ایبنا با نویسنده قمی عنوان شد؛

پایانِ باز باید خواننده را به جست‌وجو تشویق کند

قم – نویسنده رمان «آداب جنایت» با اشاره به پایان‌بندی کتابش گفت: برخی از پایان‌بندی‌های عالی، پایان باز دارند. وقتی داستان خود را به صورت باز پایان می‌دهیم، باید مردم را به گفت‌وگو، تفکر و جست‌وجو برای یافتن پاسخ تشویق کنیم.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – یونس عزیزی: یک اصل در حقوق کیفری تحت عنوان «اصل تناسب جرم و جزا» وجود دارد. در این بحث، به این سوال پرداخته می‌شود که آیا مجازات‌های تعیین شده برای جرائم با شدت و نوع جرم متناسب هستند یا خیر. به عنوان مثال، انتظار می‌رود که مجازات یک قتل عمدی، سنگین‌تر از یک سرقت ساده باشد، اما چندان توجهی به این مسئله نمی‌شود. رمان «آداب جنایت» نوشته مصطفی سلیمانی به این درون‌مایه پرداخته است. به بهانه چاپ این رمان و عرضه آن در نمایشگاه کتاب تهران با نویسنده کتاب پیرامون این رمان و ادبیات گفت‌وگو کردیم.

«آداب جنایت» اولین رمان شماست که به‌تازگی چاپ شد. ابتدا درباره آغاز روند داستان‌نویسی خودتان بگویید.

از کودکی به کلاس انشا و ادبیات و نوشتن علاقه‌مند بودم. انشای بقیه هم‌کلاسی‌هایم را هم می‌نوشتم. کتاب‌های حکایات و تاریخ پدرم را برمی‌داشتم و می‌خواندم. خیلی وقت می‌گذاشتم تا متوجه معانی کلمات شوم و صبر می‌کردم تا شب با پدرم در موردش صحبت کنم. در مقطع ابتدایی، وقتی دو تا از درس‌ها را کمتر از ۱۲ گرفتم، تنبیه شده و از کتابخانه پدرم محروم شدم. اما هر روز یواشکی خودم را به اتاق کتابخانه می‌رساندم و چندساعتی درگیرِ کلمات می‌شدم. بعدها که روان‌شناسی و فلسفه خواندم، خودم را در موقعیتِ ساده‌سازیِ مباحث علمی در قالب داستان و روایت دیدم. کارگاه مقدماتی نویسندگی را با مرتضی برزگر شروع کردم و بعد برای آموزش داستان کوتاه سراغ کاوه فولادی‌نسب رفتم و مجید قیصری را برای رمان‌نویسی بهترین گزینه دیدم.

در ادامه مسیر، خاطرات و تجربیاتِ اتاق درمان را در قالب روایت و جستار در فضای مجازی به اشتراک گذاشتم و استقبال زیادی شد. در مجله همشهری و سه‌نقطه و کرگدن و سایر مجلات تخصصی ادبیات مشغول به نوشتن شدم. تجربیات زیسته‌ام در دیالوگ با مراجعینم، تبدیل به داستان‌های زیادی شد که از دلِ آن‌ها جوایز داستانی به ثمر نشست: دیپلم افتخار و برگزیده پنجمین دوره جایزه داستان تهران، دیپلم افتخار و برگزیده اول داستان جشنواره سراسری شعر و داستان دانشگاه آزاد اسلامی، برگزیده کنگره بین‌المللی «محمد (ص)»، برگزیده اول پنجمین جایزه ادبی سیمین، برگزیده اول سیزدهمین جشنواره داستانی جایزه ادبی یوسف، برگزیده اول داستان قرآنی محمد در دانشگاه تهران و…

به مرور زمان متوجه شدم که به هر طرف نگاه کنم، با داستان‌ها روبه‌رو می‌شوم. از گذشته‌های خیلی دور که اجداد ما دور آتش می‌نشستند و داستان تعریف می‌کردند تا به امروز که سریال و فیلم می‌بینیم، یکی از اصلی‌ترین نیازهای انسان، یکسان باقی مانده است: تمایل به داستان و روایت.

چه زمانی جرقه «آداب جنایت» زده شد. ایده‌اش از کجا آمد؟

وقتی پایان‌نامه کارشناسی ارشد فلسفه اخلاق را نوشتم و دفاع کردم، با دکتر ابوالقاسم فنایی پیرامون تأثیر داستان در تفکرات و تأملات بشری گفت‌وگو می‌کردیم. مدت‌ها بود که مشغول نوشتنِ مقالات و یادداشت‌هایی از تلفیق فلسفه اخلاق با سایر علوم بودم. همین‌که استاد قیصری طرح و پیرنگِ رمان خواستند، اولین جایی که ذهنم خطور کرد، تقابل اخلاق با یکی از مسائلِ دیگر علوم بود. بعد از تأملات زیاد، موضوعی ذهنم را قفل کرد. یک مفهوم و اصل مهم در حقوق کیفری وجود دارد تحت عنوان «اصل تناسب جرم و جزا». در این بحث، به طور کلی به این سوال پرداخته می‌شود که آیا مجازات‌های تعیین شده برای جرائم با شدت و نوع جرم متناسب هستند یا خیر. در حقوق کیفری، این اصل به عنوان یکی از اصول اساسی در تعیین مجازات‌ها مطرح است. به عنوان مثال، انتظار می‌رود که مجازات یک قتل عمدی، سنگین‌تر از یک سرقت ساده باشد اما متأسفانه خیلی توجهی به این مسئله نمی‌شود.

پیرنگی را برای رمان شروع کردم با درون‌مایه «تقابل اخلاق و حقوق در تناسب جرم و جزای شخصِ خطاکار». با دوستی که مطرح کردم، جرقه‌های خوبی را در ذهنم فعال کرد. به یک قهرمانی فکر کردم که بتوانم به رابطه‌اش با والدین و طرح‌واره‌هایی که توسط والدین ایجاد شده، اشاره کنم تا تحول شخصیتیِ مقبولی را در پایان ارائه دهم.

ابتدا اسم رمان را «اثر انگشت» گذاشتم که مفهوم بحران هویتِ قهرمانِ داستان به چشم بیاید، اما با مشورت یکی از دوستان، علیرضا غلامی (نویسنده رمان دیوار از نشر مروارید)، به اسم «آداب جنایت» رسیدم.

«آداب جنایت»؛ کتابی با رویکرد دینی و روان‌شناختی/ پایانِ باز باید خواننده را به جستجو تشویق کند

از دید شما رمان خوب چه ویژگی‌هایی دارد؟

از نگاه من رمان خوب، در گام نخست، داستانی است که جذابیت داشته باشد و بتواند این جذابیت را از همان سطرهای نخست، تا پایان حفظ کند. داستانی که خواننده بتواند به آن اعتماد کند. در واقع، به داستان وصل شود. خودش را آن وسط ببیند؛ وسط ماجراها. برایش مهم باشد که چه اتفاقی بر سر شخصیت‌ها می‌آید. با آن‌ها بخندد، گریه کند، بجنگد، عاشق شود، فراموش کند و اگر لازم شد، بترسد و این کار، اصلاً کار راحتی نیست. استعداد، آموزش، تمرین، خواندن و تجربه زیسته می‌خواهد.

یکی از اساتید به‌عنوان مثال می‌گفت: «به ماهی‌گیرها فکر کنید. طعمه و قالب گرفتن ماهی‌های کوچک تقریباً یک‌جور است. اما یک زمانی، ماهی‌گیر می‌خواهد ماهیِ درشت بگیرد. آن وقت، هم طعمه‌اش فرق دارد و هم قالبش. تازه شانس هم بیاورد و ماهی درشت به قالبش گیر کند، روش بیرون کشیدنش، مثل ماهی‌های کوچک نیست. یک وقتی باید سیم قالب را ول کنی و بگذاری ماهی با خودش ببرد. یک وقت‌هایی باید بکشی سمت خودت. خوب باید با قلاب و ماهی بازی کرد. بعد که حسابی، آن‌طور که باید خسته‌اش کردی، می‌توانی از آب بکشی بیرون. با این حال، قبل از هر کاری، باید طعمه خوبی برایش آماده کنی. با کرمِ خاکی نمی‌شود کوسه و نهنگ گرفت. با کلافِ نخ نمی‌شود، یوسف خرید. با چاقوی میوه خوری نمی‌شود جلوی آرپی‌جی ایستاد». توی داستان هم همین است. بدون ایجاد جذابیت، نمی‌شود خواننده داشت. یا بهتر بگویم، نمی‌شود خواننده زیادی داشت.

اما وقتی جذابیت ایجاد کردی، وقتی لای در را باز کردی و به خواننده‌ات نشان دادی که پشت این در، چه سرزمین بی‌نظیری است، می‌آید داخل. ذات انسان، علاقه‌مند به کشف است. آن‌وقت می‌توانی لابه‌لای حرف‌ها، کلمات و جمله‌ها، حرف‌هایت را به او بزنی. آن‌وقت می‌توانی مفاهیمی که در ذهنت داری را به او انتقال دهی که باور کند.

ویژگی مهم بعدی، داشتن قصه است. این‌که در طول داستان، چه ماجرایی تعریف می‌شود و این ماجرا، چقدر می‌تواند خواننده را درگیر کند و بر ضمیرش تأثیر بگذارد. البته عوامل مهم و تکنیکی دیگری هم برای شناخت یک داستان خوب وجود دارد. این‌که شخصیت‌ها چطور در آمده‌اند، فضای داستانی چگونه است، آیا می‌شود داستان را باور کرد یا نه؟ زمان‌های داستانی، نثر و مابقی عناصر هم از این دست هستند. با این حال، تا وقتی خواننده را درگیر نکرده‌ایم، از کجا به او بفهمانیم که ما نویسنده خوبی هستیم؟ بنابراین، گمان می‌کنم که مهم‌ترین ویژگی‌های یک داستان خوب، جذابیت و قصه است.

به نظرم ادبیات داستانی ما به ایده‌های متفاوتی از جنس «آداب جنایت» نیاز دارد. به این معنی که فضای تازه‌ای را برای مخاطب ایجاد کند. تجربه زیسته‌ای که امثال شما می‌تواند از آن بنویسند. قبول دارید؟

قبل از تصویب ایده «آداب جنایت»، ایده‌های مختلفی را بررسی کردم و بارش فکریِ زیادی را با اساتید و دوستانم داشتم و حتی بخش‌هایی از ایده‌های دیگر را نوشتم، ولی چنگی به دلم نزد و کنار گذاشتمش. پیدا کردنِ ایده متفاوت و خاص، منوط به الهام گرفتن است. الهام گرفتن یکی از سخت‌ترین بخش‌های نویسندگی است. یک نویسنده برای ایجاد ایده‌های داستانی جدید مجبور است به طور فعال ایده‌پردازی کند یا به دنبال موضوعی الهامی برای نوشتن بگردد. سعی من در ایده متفاوت، استفاده بهینه از امکانات خودم بود. دوست داشتم با توجه به رشته تحصیلی‌ام، رمانم رویکرد دینی، فلسفی و روان‌شناختی داشته باشد، لذا دنبال کاراکتری گشتم که درگیری‌هایی در این حیطه‌ها داشته باشد تا بتوانم با تسلط بیشتری بنویسمش.

به صورت خلاصه باید بگویم، آداب جنایت، داستانی عاشقانه‌جنایی با حوادث پی‌درپی است. روایتی برآمده از سرگذشت جوانی شرور است که در تصادفی مرگبار فراموشی می‌گیرد و ناگزیر وارد فصل دوم زندگی‌اش می‌شود. آشفتگی‌های ذهنی این قهرمانِ ۳۱ ساله حول مفاهیمی مانند «قضا و قدر» و «قسمت» می‌چرخد و تا مرز «معجزه» و «بازگشت» به زندگی عادی پیش می‌رود. رمان «آداب جنایت» اقتباسی آزاد از شخصیت فراموش‌نشدنیِ ژان‌والژانِ ویکتور هوگو است، با همه آن چالش‌های روان‌شناختی، اخلاقی و حقوقی‌اش.

ما در رمان انگار بین دو نیروی خیر و شر قرار گرفته‌ایم و در رمان شما نیروی خیر به نیروی شر کمک می‌کند مسیر تازه‌ای را آغاز کند. در این‌باره توضیح دهید.

در ادبیات، بویژه در رمان، نیروی خیر و شر دو اصل اساسی هستند که اغلب در تقابل با هم قرار می‌گیرند و به عنوان یک ساختار اساسی در داستان‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرند. نیروی خیر معمولاً با مفاهیمی مانند نیکویی، مهربانی، صداقت و عدالت همراه است، در حالی که نیروی شر با مفاهیمی مانند بدبختی، زشتی، نفاق و ظلم همراه است. در رمان «آداب جنایت» شخصیت سیدتقی به عنوان نیروی خیر توانست بر رضا برقی که نقش شخصیت شرور را به‌عهده داشت، غلبه کند و مسیر و پنجره جدیدی به رویش باز کند.

همانطور که می‌دانید نیروی خیر و شر در رمان نقش بسزایی دارد. به‌عنوان مثال اگر به دنبال تنش، نمادگرایی، توسعه شخصیت، پیام اخلاقی و تأثیر بر مخاطب هستیم، از تقابل بین خیر و شر می‌توانیم بهره بگیریم.

در واقع جهان ما آکنده از امر خیر و شر است. ما گاه در سمت خیر قرار می‌گیریم و گاه در کانون شر. از منظر ایمان اما عاقبتِ کار قدر و ارج دارد. از همین رو، سنت ادبی ما مشحون از این معنا و مفهوم است: خدایا چنان کن سرانجام کار / تو خشنود باشی و ما رستگار. عاقبت عماد یا همان رضا برقی در همین فضا شکل می‌گیرد. چه شد که این سمت را انتخاب کردید؟

پایان بندی خوب برای یک داستان باید مطابق با آنچه قبل از آن اتفاق افتاده است باشد. تکنیک امداد غیبی که در نمایش‌نامه‌نویسی قدیم بسیار استفاده می‌شد را در نظر بگیرید. در آخرین لحظات، خدایان دست به کار می‌شوند و افراد را نجات می دهند. امروزه، این نوع پایان ساختگی مورد پسند خوانندگان نیست. پایان‌بندی باید یک نتیجه‌گیری منطقی و مناسب برای آن‌چه قبلاً رخ داده است؛ باشد - نه پایانی بدون پیش زمینه قبلی.

با وجود اینکه پایان داستان باید اتفاقات قبلی را دنبال کند، اما بهترین پایان قابل پیش‌بینی نیست. این بدان معنا نیست که ما مجبوریم حتماً با یک پیچش داستانی خواننده را شوک کنیم. بلکه فقط به این معنی است که پایان باید خواننده را تا حدی غافلگیر کند.

پایان‌بندی «آداب جنایت» مقداری متفاوت است و به نوعی نزدیک به پایان باز است. برخی از پایان‌بندی‌های عالی پایان باز هستند. وقتی داستان خود را بصورت باز پایان می‌دهیم، مردم را به گفت‌وگو، تفکر و جستجوی پاسخ تشویق می‌کنیم.

آن‌چه که در پایان‌بندی همیشه برایم مهم است، توجه به چند مسئله مهم است. به‌عنوان مثال نحوه پایان دادن به داستان باید به همه صحنه‌ها و همه فصول شکل دهد. نکته دیگر این‌که نسبت به خوانندگان خود باید سخاوتمند باشیم. آن‌ها بر ما و کار ما سرمایه‌گذاری کرده‌اند. یک پایان مناسب به آن‌ها ارائه دهیم و اجازه ندهیم عجولانه به نظر برسد. از طرفی پایان‌بندی را می‌توانیم غیر قابل پیش‌بینی کنیم، اما منصف باشیم. خوانندگان داستان ما باید احساس کنند که چنین پایانی را حدس می‌زدند - زیرا ما به اندازه کافی نکات ریزی در متن گنجانده‌ایم – اما نباید احساس کنند که فریب خورده‌اند.

در انتها شخصیت اصلی ما باید در مرکز توجه باشد. همه چیزهایی که او در طول داستان در نتیجه تلاش‌هایش برای رفع مشکلات آموخته است باید اکنون او را به شخصی متفاوت تبدیل کند.

اگر به شخصیت اصلی داستان نگاه کنیم زندگی‌اش به دو فصل تقسیم می‌شود. قبل و بعد از آن تصادف هولناک که در فصل نخست به خوبی عهده‌دار افتتاحیه رمان شده است. دیگران چه نقشی در تغییر مسیر زندگی ما بازی می‌کنند. این یکی از محورهای اصلی رمان شماست.

تجربه تروما می‌تواند زندگی هر یک از ما را دچار تغییرات شدیدی کند که این تغییرات ممکن است مثبت یا منفی باشد. برخی از این تغییرات مثبت می‌تواند شامل قدردانی از زندگی، بهبود روابط، افزایش قدرت شخصی، تغییر فلسفه زندگی و تغییر اولویت‌ها است.

یک حادثه می‌تواند به عنوان نقطه عطفی در زندگی یک فرد عمل کند و منجر به تحولات عمده در زمینه‌های مختلفی شود. این تحولات می‌تواند شامل تغییر در باورها، ارزش‌ها، رفتارها و حتی روابط فرد با دیگران باشد. از طرفی تحقیقات روان‌شناختی نشان می‌دهد داشتن شبکه‌های اجتماعی قوی مثل خانواده و دوستان که از شخص آسیب‌دیده حمایت کنند به تسریع روند رشد پس از سانحه کمک می‌کند. در واقع احساس پذیرفته شدن از طرف دیگران به فرد کمک می‌کند که در مواجهه با مشکلات احساس تنهایی نکند، احساسات خود را بیان کند و بتواند به طور مؤثرتری با تجربه‌های دشوار کنار بیاید. البته کیفیت و عمق ارتباطات با این افراد نیز مهم است؛ زیرا روابط نزدیک و صمیمانه می‌تواند محیط امن‌تری برای فرد ایجاد کنند. مثل حضور سیدتقی و حاج‌آقا سلطانی که با حمایت فردی و اجتماعی‌شان نقش مهمی در تغییر شخصیت رضابرقی داشتند.

«آداب جنایت»؛ کتابی با رویکرد دینی و روان‌شناختی/ پایانِ باز باید خواننده را به جستجو تشویق کند

با آنکه ایده و موقعیت‌های داستان این پتانسیل را داشت که به سمتی حرکت کند تا بوی جانبداری یا شعار بدهد، نویسنده خونسرد و بی‌طرف قصه‌اش را روایت می‌کند، چقدر این موضوع به باورپذیری داستان کمک می‌کند تا از ذبح کردن مفاهیم دوری کند؟

جانبداری و گرایش شخصی نویسنده به یک شخصیت، دیدگاه، یا ایدئولوژی خاص در داستان، می‌تواند در انتخاب شخصیت‌ها، رویدادها و حتی نحوه بیان داستان تأثیرگذار باشد و به خواننده احساسی خاص یا تعبیر خاصی از داستان القا و تحمیل کند. نویسنده ممکن است شخصیت‌های خود را به گونه‌ای خلق کند که با دیدگاه و ارزش‌های خود سازگار باشند. مثلاً با اعطای ویژگی‌های مثبت به یک شخصیت و منفی به شخصیت دیگر، جانبداری خود را در داستان نشان دهد. حتی نویسنده می‌تواند با استفاده از زبان و سبک نوشتار خاص، جانبداری خود را به نمایش بگذارد. مثلاً با استفاده از واژگان مثبت برای توصیف یک شخصیت و واژگان منفی برای توصیف شخصیت دیگر، یا با استفاده از سبک نوشتار عاطفی برای ایجاد حس همدردی در خواننده، جانبداری خود را نشان دهد.

اما من علاقه داشتم که راوی خونسرد و بدون پیش‌زمینه باشد تا خواننده حق انتخاب داشته باشد و لذت کشف را درک کند. البته جانبداری نویسنده می‌تواند یک ابزار قدرتمند برای ایجاد تعامل و احساس در خواننده باشد، اما باید به این نکته توجه داشت که جانبداری افراطی می‌تواند باعث دور شدن خواننده از داستان و ایجاد حس عدم تعادل در خواننده شود.